نبودن موزه فمینیستی در فرانسه: نگاهی به 25 سال ابتکار و موانع

دانشجوی سال دوم کارشناسی ارشد در رشته موزه‌ها و رسانه‌های نوین در Sorbonne Nouvelle ، متخصص در مدیریت پروژه‌های فرهنگی و سازمان‌ها

در اوایل سال 2023، برنامه‌هایی برای افتتاح موزه فمینیسم در Angers، فرانسه در چند سال آینده اعلام شد. در ابتدا قرار بود این موزه در سال 2027 افتتاح شود، اما اکنون افتتاح آن به سال 2030 موکول شده است، بدون هیچ تضمینی مبنی بر اینکه این پروژه واقعاً محقق شود. این مقاله که به بررسی مسائل مربوط به فمینیسم و موزه‌ها می‌پردازد، نگاهی به پروژه موزه فمینیسم به همراه سایر ابتکارات برای ایجاد یک موزه فمینیستی در فرانسه در 25 سال گذشته و موانعی که با آن روبرو شده‌اند، ارائه می‌دهد.

  1. مقدمه

نقش اجتماعی و سیاسی موزه

در حالی که نقش اجتماعی موزه‌ها از دهه 1930 به رسمیت شناخته شد، مسئله جنسیت در موزه‌ها به آرامی مورد توجه قرار گرفت. تفکر فمینیستی ابتدا، به ویژه از طریق مفهوم “کانون” ((Nochlin 1971؛ Pollock 1981) شکل گرفت. Nochlin و Pollock علیه دیدگاه ذات‌گرایانه تلاش برای خنثی کردن یک کانون مردانه با یک کانون زنانه بحث کردند، که به گفته آن‌ها صرفاً تمایزات ذاتی جنسیتی را تقویت می‌کند (Dumont و Sofio 2007). پیوند بین موزه‌ها و جنسیت تنها در دهه 1990، با خوانش جدیدی از “تاریخ موزه‌ها، موزه‌شناسی و موزه‌نگاری از دریچه جنسیت” (Foucher-Zarmanian 2018) برقرار شد. بنابراین تمرکز به رویکردی جامع‌تر برای بررسی این موضوع تغییر یافت که موزه‌ها چگونه پویایی قدرت بزرگتر را منعکس می‌کنند و فعالانه در ساخت و انتقال هنجارهای جنسیتی مشارکت دارند.

در دهه 1990، Jean Davallon در مورد طبقه‌بندی موزه به عنوان یک شکل از رسانه تأمل کرد (Davallon ، 1992). نمایشگاه، که در نظر گرفته شده است ابزاری ارتباطی برای “ایجاد رابطه با اشیاء یا دانش” باشد، و تکنیک‌های همراه، “فناوری” موزه را تجسم می‌بخشند. این رابطه با اشیاء و دانش است که ما را قادر می‌سازد تا درک کنیم که تا چه اندازه می‌توان موزه را به عنوان یک شکل از رسانه در نظر گرفت، با این حال، رسانه‌ها “اکنون بیش از هر زمان دیگری، در فرآیند جامعه‌پذیری جنسیتی شرکت می‌کنند” (Biscarrat و Espineira ، 2014).

زنان در موزه‌ها

ظهور نمایشگاه‌های موقت در مورد زنان نشان دهنده یک نقطه عطف تاریخی است و چنین نمایشگاه‌هایی در بسیاری از موزه‌ها (موزه‌های تاریخ، هنر، مردم‌نگاری و غیره) در حال شکوفایی هستند. با این حال، تعدادی از عناصر پیرامون این نمایشگاه‌ها سؤالاتی را ایجاد می‌کنند. به عنوان مثال، موضوعات نمایشگاه‌های موقت گاهی اوقات می‌توانند با عملکرد داخلی موزه در تضاد باشند و بین موضوع نمایشگاه موزه و شرایط کاری آن، که نه تنها از نظر جنسیت (Musé.e.s 2022)  بلکه از نظر نحوه برخورد با مجموعه نیز می‌تواند سؤال برانگیز باشد، مغایرت ایجاد کنند. آیا تملک‌ها و نمایش‌ها علاقه موزه‌ها به مسائل فمینیستی را منعکس می‌کنند؟ ما باید هوشیار باشیم و از خود بپرسیم که آیا موزه‌ها فقط با نمایشگاه‌های موقت و ارتباطات توسعه یافته پیرامون آن‌ها ظاهرنمایی نمی‌کنند؟ علاقه به آثار زنان باید در مجموعه‌ها، میانجی‌گری، شرایط کاری و غیره موزه منعکس شود. یک سطح دوگانه از علاقه را می‌توان “فمینیسم شویی” نامید، که به عنوان “روش ادعای شرکت‌ها و سازمان‌ها در مورد نگرانی در مورد برابری برای اهداف تجاری یا تصویری، حتی اگر به آن ارزش‌ها در تیم خود احترام نگذارند” تعریف می‌شود (HF+ Bretagne 2023).

شبکه‌ای از موزه‌های زنان

موزه‌های زنان به طور مستقل، اغلب بدون هیچ اطلاعی از یکدیگر، پدیدار شده‌اند. آن‌ها تصمیم گرفته‌اند در حاشیه موزه‌های “سنتی” توسعه یابند و هدفشان ایجاد “جایگاهی” است که صرفاً به فرهنگ‌ها، داستان‌ها و هنر زنان از همه دوران‌ها اختصاص دارد. امروزه، انجمن بین‌المللی موزه‌های زنان دارای 60 موزه عضو در سراسر جهان است (IAWM 2023) و آن را به یک شبکه بزرگ با اعضایی تبدیل می‌کند که اهداف مشترکی را دنبال می‌کنند. IAWM در توسعه تعدادی از نمایشگاه‌ها با همکاری شرکای خود، با شروع نمایشگاه‌های فیزیکی طراحی شده برای مکان‌های خاص یا در نظر گرفته شده برای سفر، شرکت داشته است.

موزه‌های زنان در مقابل موزه‌های فمینیستی

موزه‌های زنان به دلیل پیام بالقوه ذات‌گرایانه خود، موضوع بحث در محافل فمینیستی هستند. انجمن Musé.e.s در واژه‌نامه “راهنما برای یک موزه فمینیستی” خود، اصطلاح “ذات‌گرایی” را به عنوان “مکتب فکری تعریف می‌کند که بر اساس آن ویژگی‌ها و رفتارهای خاصی مختص زنان و برخی دیگر مختص مردان است” (Musé.e.s 2022) . ماهیت بالقوه ذات‌گرایانه موزه‌های زنان، تمایز روشن بین موزه‌های زنان و موزه‌های فمینیستی را ضروری می‌سازد. در حالی که این اصطلاحات گاهی اوقات به جای یکدیگر استفاده می‌شوند، مهم است که به خاطر داشته باشیم که یک موزه زنان، بسته به گفتمان خود، لزوماً یک موزه فمینیستی نیست.

پرسش‌های تحقیق

مطالعات فمینیستی یک حوزه تحقیقاتی است که در دهه‌های اخیر بسیار پویا شده است، زیرا موزه‌ها رویدادهایی (اگرچه همیشه در حاشیه) در مورد زنان و تاریخ آن‌ها و گاهی اوقات حتی در مورد فمینیست‌ها تولید کرده‌اند. مبارزات فمینیستی منجر به تغییراتی در شیوه‌های موزه شده است، بنابراین شایسته است بپرسیم چرا هیچ مکانی کاملاً اختصاص یافته به این مسائل در فرانسه وجود ندارد. چرا در کشوری با بیش از 1200 موزه، حتی یکی از آن‌ها به زنان یا فمینیسم اختصاص ندارد؟ چگونه است که به نظر می‌رسد علاقه بین‌المللی به این نوع موزه از فرانسه دور مانده است؟ این‌ها سؤالاتی هستند که این مقاله را بر آن داشت تا به بررسی موزه‌های فمینیستی مختلف توسعه یافته در 25 سال گذشته در فرانسه بپردازد، تا از آن دسته از موزه‌هایی آگاه شود که منجر به ایجاد موزه آینده فمینیسم شد که قرار است در سال 2030 در Angers افتتاح شود.

این مقاله تا حدی بر اساس اسناد مجموعه‌های اصلی آرشیوهای فمینیستی در فرانسه است:  La Contemporaine، کتابخانه Marguerite Durand ، مرکز سمعی و بصری Simone de Beauvoir و مرکز آرشیوهای فمینیسم (CAF) . این‌ها تنها فضاهای نهادی در فرانسه هستند که به طور کامل یا جزئی به مسائل فمینیستی اختصاص دارند.

این مقاله همچنین بر اساس پنج مصاحبه نیمه‌ساختاری است که با Julie Botte [1]، دکترای موزه‌شناسی، زیبایی‌شناسی و علوم هنر؛ Christine Bard، مورخ، رئیس انجمن Archives du Féminisme و رئیس موزه تاریخ زنان و جنسیت معروف به MUSEA؛ Magali Lafourcade، دکترای حقوق تطبیقی؛ Nicole Pellegrin، مورخ و انسان‌شناس مدرن؛ و France Chabod، کتابدار مسئول مرکز آرشیوهای فمینیسم انجام شده است. روایات شفاهی منبع مهمی از داده‌ها در این زمینه هستند، زیرا منابع مکتوب مستندسازی پروژه‌های ذکر شده در زیر ناقص هستند.

  1. یک موزه فمینیستی در فرانسه؟ 25 سال ابتکارات جمعی

علیرغم علاقه نشان داده شده توسط جامعه علمی و عموم مردم به مسائل فمینیستی در تمام رشته‌ها، و علیرغم ظهور یک شبکه بین‌المللی از موزه‌های زنان در چند دهه گذشته، فرانسه هنوز هیچ موزه زنان یا موزه اختصاص یافته به فمینیسم ندارد. با این حال، چندین پروژه در 25 سال گذشته پدیدار شده‌اند. هدف این مقاله درک این است که چه کسی پشت این ابتکارات بوده است، جاه‌طلبی‌ها و ایده‌های آن‌ها، و دلایلی که باعث شده برخی از این پروژه‌ها به ثمر نرسند.

شهر زنان(Cité des Femmes)

Cité des Femmes [شهر زنان] انجمنی است که در سال 2001 با هدف “توسعه پروژه‌ای برای ایجاد فضایی اختصاص یافته به تاریخ زنان و جنسیت، از جمله یک موزه؛ جستجوی منابع برای اجرای پروژه؛ و در انتظار ایجاد آن، پذیرش کمک‌ها و ارثیه‌ها برای مجموعه‌های دائمی موزه پدیدار شد”(سیته دِ فم 2002) .  اگرچه این ابتکار که با Christine Bard آغاز شد، اولین پروژه‌ای بود که هدف آن ایجاد یک موزه فمینیستی در فرانسه بود، اما به طور ویژه در تاریخ دیر هنگام بود. “می‌توانست پروژه‌هایی قبل از آن وجود داشته باشد، اما تا آنجا که من می‌دانم، هیچ کدام وجود نداشت. Cité des Femmes اولین انجمنی بود که پروژه موزه، یا پروژه موزه فمینیستی داشت” (مصاحبه با Christine Bard، 2024).

در آن زمان، زمینه سیاسی و اجتماعی برای پروژه Cité des Femmes مساعد بود. از آنجایی که ایده چنین فضایی با جنبش‌هایی که در دهه‌های قبل پدیدار شده بودند همسو بود، ایجاد Cité des Femmes به تحکیم پیشرفت‌های به دست آمده و مشروعیت بخشیدن به مبارزه فمینیستی در نظر عموم مردم که گاهی مردد بودند، کمک می‌کرد. در هر صورت، حداقل به محدود کردن یک عقب‌گرد خطرناک کمک می‌کرد (Pellegrin 2024).

این پروژه از ابتدا توسط شهرداری پاریس حمایت شد. Anne Hidalgo، معاون شهردار وقت مسئول برابری جنسیتی، “به گرمی علاقه خود را در یک جلسه مقدماتی روز زن در تالار شهر پاریس در 9 اکتبر 2001 ابراز کرد” (Cité des Femmes 2002). این پروژه توسط Bertrand Delanoë، شهردار وقت پاریس، به عموم مردم اعلام شد. معاون مدیرخدمات موزه فرانسه در آن زمان نیز بخشی از این پروژه بود (مصاحبه با Christine Bard، 2024).

با این حال، شهرداری پاریس هیچ اظهار نظری در مورد خاتمه پروژه Cité des Femmes نکرد. اعضای انجمن “شکست را مشاهده کردند” و “در نهایت انجمن را منحل کردند” (مصاحبه با Christine Bard، 2024). Nicole Pellegrin اهداف Anne Hidalgo را زیر سؤال می‌برد و به ویژه تعجب می‌کند که آیا آن‌ها “حداقل در کوتاه مدت سیاسی بودند، همانطور که برای بسیاری از سیاستمداران صادق است، زیرا برای او سودآور نبود…” (Pellegrin 2024). Christine Bard از عدم حمایت سیاسی ابراز تاسف می‌کند. “حمایت سیاسی کافی وجود نداشت. شهرداری پاریس این پروژه را بر عهده گرفت و سپس آن را رها کرد” (مصاحبه با Christine Bard ، 2024). دشواری دسترسی به سوابق و مستندات پروژه Cité des Femmes تنها به تقویت این سوء ظن‌ها کمک می‌کند.

موزه

ناامیدی اعضای انجمن Cité des Femmes انگیزه‌ای برای برخی شد تا در پروژه‌ای برای یک موزه مجازی زنان و جنسیت، معروف به MUSEA، سرمایه‌گذاری کنند. اگرچه این پروژه قبلاً در هنگام تهیه برنامه‌های علمی و فرهنگی برای Cité des Femmes (Bard و Trumel 2002) و در اواخر سال 2002 پیش‌بینی شده بود، و Christine Bard اظهار داشت که او آرزوی تبدیل این ” cyber-museum […] به پیشگام فضای آینده برای Cité des Femmes  را دارد” (Cité des Femmes 2002)، MUSEA  واقعاً تنها پس از رها شدن پروژه Cité des Femmes ظهور کرد. اگرچه MUSEA بسیار متفاوت از Cité des Femmes است، اما تعدادی از اهداف مشابه، به ویژه ارائه دسترسی به اطلاعات متناسب با مخاطبان متنوع را به اشتراک می‌گذارد. از سال 2004MUSEA آنلاین بوده است.

La Cité Audacieuse

La Cité Audacieuse، که توسط بنیاد زنان ایجاد شده است، یک “کافه فعال” با برنامه‌ریزی فرهنگی با محوریت مسائل زنان است که میزبان و سازمان‌دهنده کنفرانس‌ها، کارگاه‌ها و نمایشگاه‌ها است. در بالای کافه، دفاتر حدود 50 انجمن فمینیستی قرار دارد. بنیاد زنان این فضا را به عنوان یک “اکوسیستم از انجمن‌ها” توصیف می‌کند

پیوند بین La Cité Audacieuse و Cité des Femmes نامشخص باقی مانده است. اگرچه این پروژه‌ها شباهت کمی به هم دارند، اما اعضای بنیاد زنان و La Cité Audacieuse می‌گویند La Cité Audacieuse نقطه اوج پروژه Cité des Femmes است. با این حال، نه شهرداری پاریس، نه سرویس موزه فرانسه و نه بنیاد زنان نتوانستند اطلاعات قابل اعتمادی در این زمینه ارائه دهند. بدتر از آن، آن‌ها با یکدیگر تناقض داشتند. شهرداری پاریس و بنیاد زنان در تبادلات ایمیلی ادعا کردند که Cité des Femmes همان پروژه La Cité Audacieuse است که توسط بنیاد زنان در مارس 2020 افتتاح شده است. Christine Bard، که پشت پروژه اصلی بود، خلاف این را ادعا کرد. Sylvie Pierre-Brossolette، مسئول ترویج La Cité Audacieuse از طرف بنیاد زنان، گفت که ایده این ” Cité des Femmes ” چند سال قدمت دارد اما به زودی به واقعیت تبدیل خواهد شد. ” Bertrand Delanoë، شهردار سابق پاریس، اولین بار در مورد آن صحبت کرد. در نهایت، Anne Hidalgo این ایده را پذیرفت و رسماً آن را در پایان سال گذشته اعلام کرد. اکنون این یک اولویت برای شهردار پاریس است و باید به زودی به ثمر بنشیند” (Pierre-Brossolette ، Tardy-Joubert 2019).

این ابهام، که با خاتمه Cité des Femmes تشدید شده است، تنها با نبود سوابق در تالار شهر پاریس و اسناد مربوط به La Cité Audacieuse تشدید می‌شود و سؤالاتی را در مورد تمایل نهادی برای تعهد واقعی به یک پروژه فمینیستی ایجاد می‌کند.

موزه فمینیسم

با افزایش تعداد درخواست‌ها برای بازدید از مرکز آرشیوهای فمینیسم، این مرکز مجبور شد مکانی را پیدا کند که برای نمایش مجموعه‌هایش مناسب‌تر باشد. بازسازی کتابخانه دانشگاه Belle Beille در Angers امکان ایجاد فضای جدید و ایجاد موزه فمینیسم را برای تجسم تکثر و تنوع جنبش‌های فمینیستی که در فرانسه وجود داشته و غنای تحقیقات فمینیستی در سال‌های اخیر فراهم کرد (Bard و Mauduit، 2023). پیشرفت‌ها و دستاوردهای فنی و فکری، ایجاد چنین مرکزی را اکنون بیش از هر زمان دیگری مرتبط می‌کند (Pellegrin ، 2024). Christine Bard معتقد است که حتی اگر این پروژه 20 سال پیش ضروری بود، پس از دوران MeToo# حتی بیشتر از آن ضروری است. امروزه “تقریباً در همه جا یک تحول فمینیستی وجود دارد که نهادینه نیز شده است و سیاست‌های برابری در دانشگاه‌ها وجود دارد”. دوران کنونی برای “دانشگاه‌ها برای ایفای کامل نقش فرهنگی خود و برای اینکه تمام تحقیقات انجام شده در مورد زنان و فمینیسم در یک موزه خروجی داشته باشند مناسب است ” (مصاحبه با Christine Bard ، 2024).

انجمن موزه فمینیسم (AFéMuse) برای حمایت از ایجاد موزه تأسیس شد. دولت فرانسه حمایت خود را از AFéMuse اعلام کرده و پروژه موزه را در برنامه بین وزارتی خود برای برابری جنسیتی (2027-2023) گنجانده است.

جستجوی بودجه زمان‌بر است و اعضای AFéMuse هفته‌ای یک بار برای بحث در مورد این موضوع ملاقات می‌کنند. حتی با وجود اینکه این پروژه اعلام شده و دولت حمایت خود را از آن در 8 مارس 2023 اعلام کرده است، دریافت بودجه عمومی همچنان دشوار است. “این موزه به عنوان بخشی از برنامه بین وزارتی برای برابری جنسیتی اعلام شد، بنابراین فکر کردیم موزه می‌تواند با بودجه عمومی ایجاد شود. اما اکنون در تلاش برای دریافت آن بودجه عمومی هستیم و این موضوع کاملاً متفاوت است” (مصاحبه با Christine Bard 2024). Christine Bard همچنین نگران کاهش بودجه دولت که در فوریه 2024 اعلام شد، است: “اکنون کمتر مطمئن هستم که موزه همانطور که تصور می‌کردیم، حداقل در کتابخانه دانشگاه ایجاد شود”.

  1. نتیجه‌گیری

برای بررسی ایجاد یک موزه فمینیستی در فرانسه، باید به ظهور جنبش فمینیستی این کشور نگاه کرد. ماهیت فعال و پویای مبارزه فمینیستی با فضایی که در موزه‌ها به آن اختصاص داده شده است، در تضاد است. در حالی که زمینه برای نهادینه شدن تاریخ فمینیستی به عنوان یک رشته دانشگاهی مساعد بوده است، تاریخ فمینیستی هنوز در هیچ مؤسسه فرهنگی فیزیکی نمایندگی نمی‌شود. این غیبت، تداوم پنهان‌سازی مبارزه فمینیستی را نشان می‌دهد، اما جالب است که ببینیم برخی از کشورها برای به چالش کشیدن این روند به موزه‌های زنان روی آورده‌اند و این سؤال را مطرح می‌کنند که آیا فمینیسم باید در یک موزه ادغام شود یا اینکه موزه‌ای اختصاص یافته به فمینیسم ایجاد شود. در فرانسه، این سؤال موضوع بحث‌های زیادی است، به طوری که به نظر می‌رسد اکثر فمینیست‌ها گزینه اول را ترجیح می‌دهند و تا حدودی به ایجاد یک موزه “زنان” که ممکن است پیام ذات‌گرایانه را منتقل کند، مشکوک هستند

با این حال، به نظر می‌رسد پروژه موزه فمینیسم به نیازی که در مقاله‌ای در روزنامه Le Monde برجسته شده است، پاسخ می‌دهد. چرا موزه فمینیسم مطلوب است؟ وضعیت فعلی آرشیوهای فمینیستی به ما نشان می‌دهد که ایجاد این مکان‌ها دشوار و کند است، همانطور که مسیر طولانی که منجر به موزه فمینیسم شد، گواهی می‌دهد و همچنین نشان می‌دهد که از بین بردن این فضاها آسان‌تر از ایجاد آن‌ها است، همانطور که مواضع مختلف اتخاذ شده به نفع کاهش حجم آرشیوها (آیا گفتید “آرشیوهای ضروری”؟ 2017) و جابجایی کتابخانه‌های فمینیستی (آرشیوهای فمینیسم، 2017) گواهی می‌دهد

این مقاله در مرحله نسبتاً پیشرفته‌ای از توسعه موزه فمینیسم منتشر می‌شود. کمیته‌های متعدد (کمیته عملیاتی، کمیته هدایت مشترک، کمیته تملک و کمک‌های مالی و کمیته مشاوره علمی) که در دانشگاه Angers و AFéMuse ایجاد شده‌اند، بسیار فعال هستند، اعلام عمومی انجام شده است و بازسازی کتابخانه دانشگاه که میزبان موزه خواهد بود، قریب الوقوع است (اگرچه افتتاح آن اخیراً از سال 2027 به 2030 به تعویق افتاده است). با این حال، خوش‌بینی افراد درگیر نسبی است و ترس برخی تنها زمانی برطرف می‌شود که کسانی که خود را به این پروژه متعهد کرده‌اند، با ارائه منابع مالی مورد نیاز پروژه، از تنها شانس موزه برای به ثمر رسیدن حمایت کنند. بدون بودجه پشتیبان، حمایت واقعی از طرف دولت وجود ندارد.

نکته:

این مقاله ICOM Voices نسخه ویرایش شده‌ای از گزیده‌ای از پایان‌نامه کارشناسی ارشد سال دوم من در رشته موزه‌ها و رسانه‌های نوین در Sorbonne Nouvelle ، با تخصص در مدیریت پروژه‌های فرهنگی و سازمان‌ها (2025-2024) با عنوان “موزه‌ای برای خود؟ در مورد عدم وجود موزه فمینیستی در فرانسه” است که در اینجا موجود است.

Developed by AKO